سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف هایی از زبان منطق و احساس

دست نوشته های سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و داستانی من

 

بسم الله الرحمن الرحیم

همه ما دو حیات داریم ، حیاتی قبل از مرگ و حیاتی بعد از مرگ .

  اگر چه شاید  نقد بسیار وارد باشد بر این که عاشقانه همدیگر را در روز های قبل از مرگ  دوست نمی داریم .

اما نقد هایی که بر ما به خاطر دوست داشتن یک انسان بعد از مرگش  می شود ، منصفانه نیست .  غریبی انسان را پس از مرگ بر روی زمین تصور کنید  . روح گویی غریبانه بدن را ترک میکند ، به جایی نا شناخته ، یک نگاهش بر روی زمین است و نگاه دیگرش به آنچه برای اولین بار  تجربه می کند . شاید هم با غریبی تمام به جسد خود خیره شده است و می پرسد یعنی تمام شد ؟

حال باید چه کنیم ؟  باید پاسخ  نگاه او بر زمین و پرسش های بسیارش را با رها کردن بدنی که سالیانی با او زندگی کرده است بپردازیم .

بهتر نیست  دورِ تابوتش را بگیریم ، اشهد ان لا اله الا الله برایش بخوانیم . و او را  با آرامشی بیشتر رهسپار دیاری غریب بکنیم . 

بر فرض که در زندگی بنا به هر دلیلی با او کدورت داشته ایم ، اصلا ً با او بد بوده ایم و از او متنفر ، آیا نمی شود با کم کردن غریبی روحش در این سفر کمی جبران بی وفایی مان در دنیا را کرده باشیم ؟!

 

*نوشته ای که آنطور که میخواستم در نیامد و حتی در زمان خود نوشته نشد *

 

 

 

 



[ پنج شنبه 95/4/17 ] [ 3:17 عصر ] [ پوریا ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه