سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف هایی از زبان منطق و احساس

دست نوشته های سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و داستانی من

نه ندارم ..
اصلا " هم ندارم ...
خب ندارم ..
مگر همیشه باید سوژه باشد برای نوشتن ؟! 
مگر مغزت برای سوژه  اپ کردن وبلاگ یاری نمی کند باید ازش انتقاد کنی , یا از دستش عصبانی شوی ؟!...
وقتی مخت جزء سیاست کار نمیکند این روزها ...
و وقتی فید سیاسی میزنی میگویند تو که سنت به رای نمیرسد .. برو شیرت را بخور بچه !
باید سوژه ای هم پیدا شود برای وبلاگ ؟!
اصلا ..نه , اگر چند جوان دور هم بشینند و بگویند:
 گنجشک....... پر 
کلاغ ......پر
و انتها برسند به حجاب و چادر و مقنعه و همه بگویند: ....  پر
مگر پر میشود حجاب و مقنعه و چادر ...
نه اصلا " از همه اینها بگذریم خود کلاغ و گنجشک هم پر میشود ؟!
اصلا " کو کلاغ و گنجشک بین ان همه شادی و بوق و جشن ..
, اصلا " چرا باید پر بشوند ..
اصلا " چرا گنجشک و کلاغ ؟! ...
نه اصلا " چرا باید جوانان ما در جشن حماسه ملی ,کلاغ ...پر بازی کنند ؟!
یعنی حماسه یمان هم پر ؟! ..
.نه غلط میکند هر که بگوید پر!
اصلا" مگر با این کلاغ ...پر... سوژه پیدا میشود برای وبلاگ ..
چرا گوشیم وقتی چند بار اب خورد بهش , چند چشمک زد و دیگر روشن نشد ؟! یعنی واقعا " سوخته است ؟!
چرا امشب  راننده تاکسی میگوید دیشب همه دخترا می رقصیدند
و من میگویم مگر پسر ها نمی رقصیدند چرا دختر ها نگاه شما را جذب کردند ..
و بعد او در جواب بگوید اخر دخترا خوشگل تر می رقصند ..
و بعد چرا من باید به جواب  او بخندم ؟!
چرا  باید راننده دخترایی که فقط روسری نداشتن را لخت بخواند ؟!
چرا او نباید معنی لخت را بداند ؟!
چرا امشب تاکسی گیر داده بود به پیرمردی که می رود به حرم , تا یک دهن برایمان بخواند ؟!
چرا راننده تاکسی نباید حرفمان را باور میکرد که در ان وقت شب ( ساعت 11) منتظر اتوبوس بودیم ..
نه  پی دختر بازی .. ؟!
اصلا " چرا امشب تاکسی اینقدر از ما کم پول گرفت؟! ..
اصلا " چرا امشب حتی یک شیفت شب اتوبوس کار نمی کرد ..  
اصلا "  چرا امشب وقتی یازده و نیم امدم خانه , پدرم نگران شده بود و از دستم عصبانی بود !
اصلا " مگر من بزرگ نشدم ؟!
چرا امشب خواهرم هوس کرده بود , نوشته های تبسم بهار( سامع سوم ) را برای من و مادرم  بخواند؟!
چرا مادرم گیر داده بود این تبسم بهار کیست ؟!
و ما هر دفعه پاسخ میدادیم , نمیدانیم , یک کاربر است... همین ..
و چرا خواهرم باید میگفت سبک قشنگی می نویسد  ؟!
اصلا " چرا خانم مهدوی قبلا " باید تعریف تبسم بهار را کرده باشد ؟!
و اصلا " من چرا باید میگفتم از طرفداران جلیلی است , که وقتی اقای روحانی رئیس جمهور شد , خیلی ناراحت شد ! ؟!
اصلا " وقتی من در ان جمع حضور دارم چرا باید از نوشته کس دیگری تقدیر کرد ؟! .. ان هم یک خانم ؟!
اصلا " مگر فراموش کردند ان همه نوشته بی نظیرم را ؟!
اری

اری فراموش کردند ان همه نوشته های بی نظیرم را


فراموش کردن من فقط همین چند شب است که سوژه ندارم برای اپ کردن وبلاگ ..

و تو هم گویا فراموش کردی که مدیون , صدامی گر نظر نگذاری

پ.ن : اصلا " چرا باید این عکس را برای این پست انتخاب کنم ؟!





[ پنج شنبه 92/3/30 ] [ 1:8 صبح ] [ پوریا ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه