از بهترین تفریحامون اینه که با رفقا بریم یه جایی , دیروز قرار گذاشتیم , و رفتیم کوهسنگی , ساعت هشت قرار داشتیم میدون شهدا تا از اون جا با خط 38 بریم کوهسنگی , مهرداد , عابر بانکش رو تو خونه جا میزاره , ودوباره بر میگرده خونه , بنابراین تا ساعت 9 من و هانی , علاف مهرداد بودیم , (حالا یه چیزی بگم تو پرانتز این روزا مهرداد عاشق یه دختری شده که ته اتوبوس میشینه , گفته میخواد بره خواستگاری , بنابراین حسابی سر عاشق بودنش و هواس پرتیش تا کوهسنگی دستش انداختیم(من وهانی)) اگر فکر میکنید هانی اسم دختره سخت در اشتباهید , هانی ابن عروه نشنیدی یار حضرت علی :)), خب بالاخره رسیدیم کوه سنگی , رفتیم به سمت کوه , کوهسنگی عجیب خلوت بود , هانی , از دیوار , اینور و انور , و حتی تو برگشت , حسن فری میذاشت تو گوشش , ده بدو , حالا بدو , کی بدو , ما فقط از مرگش میترسیدیم , که نکنه خدای نکرده , بلایی سرش بیاد اونم به خاطر این که میترسیدیم , جواب خانوادش رو ما باید بدیم و گرنه خوودش که مهم نیست :)) نزدیکی های مقبره شهدا بودیم , که تعدادی از افراد شاد و منگول , داشتند از کوه میمودند پایین , تا رسیدیم , دییدیم دستشون بانده,و زیر انداز و... , مهرداد میگفت ای نامردا تا ما اومدیم , صبحانه , ها را خوردند در رفتند , منو و هانی هم میگفتیم ما صبحانه میخایم , بالاخره , در رفتن :)) و به ما جزء گشنه پلو چیزی نرسید :)) بعد مقبره شهدا و عکس گرفتن , اونم هزار تا , رفتیم نوک قله , بالاتر از مقبره شهدا نشستیم , اهنگ غمگین گوش میدادیم , میرفتیم توئ حس :)) شوخی میکردیم و.., بعضی موقع ها , هانی وسط اون حس عمیق یکهو , اهنگ میذاشت چی؟؟؟ اره رفیق سیاه توبه توبه , سیاه چقدر قشنگه , یه عالمه خندیدیم , وبعد عزم بازگشت کردیم , هانی باز میخواست کماندویی بره , بنابراین وسط راه قرار گذاشت و رفت پایین , منو و مهرداد , نشستیم همونجا, و دوباره اهنگ گوش دادیم و رفتیم تو حس, عجب حالی میدادا , هانی رو غال گذاشته بودیم ,هانی با قیافه ای تقریبا" عصبانی , برگشت بالا , و ما به لبخند اکتفا کردیم , بعدش با هم رفتیم پایین , بازم عکس گرفتیم و , رسیدیم , به پایین , تا رسیدیم , خدا گفت حی علی الصلاه , استین ها را بالا زده و تف به ریا نماری ساختیم , ان هم در مسجد زیبای کوهسنگی :) و بعد از اون مثل همیشه با خوردن , غذا این تفریح اتمام یافت , و خاطره ای خوش تو ذهنمون باقی گذاشت..
من و هانی (سمت چپی منم ,سمت راستی هانی)
من و مهرداد
عکس گرفته شده , برای کاندیدای ریاست جمهوری:))
تف به ریا
بازم تف به ریا
کسی اینجا عکس نمیگره ولی هانی میگیره
هی.........
جفت پا تو کمر ریا
خبر رسیده دهن ریا اسفالت شده :))
عجب عکسی گرفتم
اقا عاشقه (مهرداد)
نیفتی بابا جان:))
عسل(هانی) بر فراز شهر
اینم نوک قله , به پایان رسیداین تفریح , کوهسنگی همچنان باقیست :))
[ شنبه 91/8/20 ] [ 9:46 عصر ] [ پوریا ]