سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف هایی از زبان منطق و احساس

دست نوشته های سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و داستانی من

 

به نام عشق, به نام لبخند ...

 

 

خدا بود و آدم و حوا ...

و خدا خواست که دنیایش را کمی نمک بزند

تا دنیایش کمی با نمک بشود ... 

اراده کرد تا به دنیا هیجان ببخشد ... 

آری , آن هنگام که لبخند بر لبان آدم نشست و صدای نوزادی حکایت از این داشت..

که حوا دیگر حوا نیست .... خدا بر گیتی  نوشت که حوا, مادر شد ...

و از آن پس مادران بسیاری آمدند ...

و برخی از آن ها  سرآمد شدن میان جهانیان  

یکی شد مادر یوسف دیگری مادر موسی , آن یکی مادر ابراهیم, مادر محمد

و مادر فاطمه ... 

و خدا اراده کرد که بهترین نمونه مادر 

این دنیا را با قدم هایش مبارک کند ... 

و مادر مهدی (عج) در یکی از همین روز ها و شب ها 

بر این دنیای تاریک قدم نهاد

دنیا مملو شد از عشق  , از زیبایی و از حق 

و روزی فاطمه  , همچون حوا , لبخند را بر لبان همسرش حکاکی کرد 

آن روز که فاطمه دو برادر به دنیا هدیه داد .. 

تا بشوند پادشاه حق و عدالت ... 

و جلوی فاطمه خدا آن روز به گمانم   نوشت  : فاطمه دلیل  آفرینش گیتی ... 

 

فردا روز تمام مادرانی است که فاطمی زندگی میکنند 

زیباترین های آفرینش 

روزتان مبارک ... 

پوریا نوشت : هیچ حروفی نمیتوانند وصف جلال و عظمت تو را بکنند, مادر 

باشد این نوشته حقیر  به مثابه ی بوسه ای کوچک باشد بر دستان  پر مهر و محبتت...

خوش به حال بهشت که زیر قدوم توست ... 

 

 



[ شنبه 93/1/30 ] [ 8:49 عصر ] [ پوریا ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه